خبرگزاری حوزه | «روایت» به غولِ همهفنحریف دنیای ما تبدیل شده است. طوری که امروز دیگر ممکن نیست یک بسته بیسکویت را ببیند یا یک اسپری بدن را در اینترنت پیدا کنید، بدون اینکه با داستانهای جورواجورِ کارآفرینان جوانِ بلندپرواز و قهرمانان آرمانگرایی روبهرو شوید که از کودکی رؤیای تولید بیسکوئیت یا اسپری بدن را داشتهاند و حالا هم قرار است با محصولات ارگانیک یا بدون مواد نگهدارندۀ خود بیماریها را ریشهکن کنند و خنده به لب همگان بیاورند و دنیا را نجات دهند.
ما چنان از «داستان» اشباع و به آن معتادیم که به مصرفکنندگانی بیتمیز تبدیل شدهایم و حتی آنجا که لازم است دربارۀ منشأ اطلاعات و اشخاصی که آن را بیان میکنند تردید کنیم، مشتاقانه با داستانهایشان همراه میشویم.
پیتر بروکس، نظریهپرداز ادبیِ مشهوری که چهل سال پیش در کتاب دورانساز خود به دفاع از «روایت» برخاست و اعلام کرد درک ما از خودمان بهواسطۀ داستانها شکل میگیرد، امروز نگران استیلای روایت بر زندگی ماست.
بروکس در کتاب جدیدش فریب داستان: استفاده و سوءاستفاده از روایت، دربارۀ «تورم افسارگسیختۀ داستان» سخن میگوید و میپرسد: چرا «اَشکال دیگرِ ارائه و فهم عمدتاً بهنفع داستانسرایی کنار گذاشته شدهاند؟». او هشدار میدهد که «داستانیشدن واقعیت» میتواند پیامدهای خطرناکی برای ما داشته باشد.
از نظر بروکس، مواجهۀ دائمی با روایت حتی ممکن است ما را در برابر تئوریهای توطئه نیز آسیبپذیر کند، زیرا مواجهۀ نقادانۀ ما با واقعیت را کمرنگ میکند.
در قرن هجدهم، نویسندگان رمانها رنج بسیاری میکشیدند تا شرح دهند ماجرای داستانی که نقل میکنند از کجا آمده و غالباً پیشگفتارهای مفصلی مینوشتند و مدعی میشدند نسخهای خطی یا چند نامه را در چمدانی رهاشده پیدا کردهاند یا آنکه میخواهند بهطور ناشناخته اعترافی خطرناک را منتشر کنند. این نوع قاببندیها خوانندگان را مجبور میکردند به رابطۀ نویسنده و داستان نگاهی نقادانه داشته باشند و این مسئله را فراموش نکنند که «داستان واقعیت نیست».
تدریجاً که ژانر رمان مشروعیت یافت، نویسندگان راحتتر توانستند خوانندگانشان را مستقیماً به درون جهان داستانی و، درنهایت، خودآگاهیِ داستانی پرتاب کنند. این مسئله باعثِ غرقشدنِ ما در داستانها بدون هشدارهای لازم میشود.
بروکس میگوید امروزه ما چنان در محاصرۀ داستانها گیر افتادهایم که ناگزیریم عدسیِ روایت را بهسوی خودمان نیز بچرخانیم و رخدادهای زندگیمان را حوادثی داستانی و بخشهایی از سفر یک قهرمان خیالی بپنداریم. چیزی که نمونۀ آن را حتی در رزومۀ کاری افراد میبینیم.
اما زندگی ما، تفاوتهای بنیادینی با داستان دارد و شاید از همه مهمتر، اینکه ما «پایان داستان» خودمان را نمیدانیم. بنابراین اگرچه میتوانیم معناهایی «جزئی و موقت» برای زندگیمان بتراشیم، اما معنای کامل عمر ما، تا لحظۀ مرگ روشن نمیشود.
نویسنده: الیس راب
مترجم: عرفان قادری
مجلۀ ترجمان، شمارۀ ۲۷